آسمان کبود
با ابرهای تو در تو
چه هیاهویی به پا کرده اند
قالیچه دوران
بر روی دیوار خاطرات
اشک میریزد
گلهای قرمز شعور
در باران قد کشیدند
با باران همدست است باد
خاطرات میشوید
چه بی وقفه کاینات را
میبوسد باران
بوی عید می آید