گلهای نرگس روی طاقچه
از دوریت چقدر سر به گریبان گرفته اند
این بید خسته توی باغچه
از دوری تو لرزه به جانش فتاده است
عطر خوش اقاقیای درون اتاق من
از بین رفته و خودش نیز همچنان
پژمرده گشته چقدر زود زود
اوراق دفترم که سفید مانده اند
گویی خیال ندارند که پر شوند
قهرند با تو و من کل واژه ها
حس نوشتنم انگار رفته است..