باران میبارد
چک چک چک
چه سمفونی دل انگیزی است
جلای روح است و روان
درختان با اینکه بی بارند
تشنه تر از تابستان اند انگار
تشنه سخاوت باران
خورشید عالمتاب
پشت ابرهای سیاه
در نوبت سخاوت است
همه میخواهند
جهانی تازه بسازند
خالی از زشتی و پلیدی